بسمه تعالی
چند وقتی است که در فضای فرهنگی هنری و رسانه ای کشور فیلمی با موضوعیت قیام تاریخ ساز حضرت اباعبدالله الحسین به نام رستاخیز گرد و خاک به پا کرده و میکند. غرض نگارنده این سطور نقد و به چالش کشیدن این فیلم نیست ، که این مهم خود مجالی دیگر میطلبد و در سایتهای بسیاری این فیلم را نقد کرده اند.
از زمانی که این فیلم در جشنواره فجر اکران شد موافقت ها و مخالفت ها با این فیلم هم شروع شد و هر کس به نوبه خود تلاش کرده تا موضعی در قبال این فیلم اتخاذ کند تا از قافله عقب نماند.
اما چند نکته درباره فیلم و حواشی آن
در جایی شخصی گفته بود : ((مثلا گفته میشود نباید چهره حضرت عباس (ع) نمایش داده شود در حالی قبل از سینما در هنرهایی همچون شمایل خوانی و تعزیه تمام چهره های شخصیت های مهم از پیامبر اسلام (ص) تا امامان معصوم (ع) ساخته و تعریف میشود و مورد استقبال مردم نیز قرار میگیرد . حتی در تعزیه بازیگری که نقش اولیا یا اشقیا را بازی میکرد ، جلوی مردم لباسش را می پوشید و نقش اش را بازی میکرد. وی گفت در دنیای مدرن این مسئله به سینما منتقل شده است حال اگر امروز گروهی با سینما مخالف هستند باید جلوی شمایل خوانی و تعزیه را نیز گرفت.))
مقایسه سینما با تعزیه قیاس مع الفارق است
اشتباه گوینده متن بالا از آنجا ناشی میشود که سینما را با تعزیه مقایسه میکند و در آخر نتیجه میگیرد که نشان دادن تمثال اولیا خدا اشکالی ندارد. اولین تفاوت تعزیه با سینما در بازآفرینی واقعیت نهفته است. در تعزیه این بازآفرینی واقعیت به صورت سمبلیک و اجرای داستان کاملا غلو آمیز و شاعرانه است ، در صورتی که در سینما این بازآفرینی واقعیت به صورت کاملا واقعی و رئال و توجه به جزییات و پیچیدگی های تاریخی صورت میپذیرد. در سینما اصل بر این است واقعیت را همانطور تعریف کند که در خارج از فیلم محقق شده و در تاریخ ثبت شده است ، اما در تعزیه و شمایل خوانی چنین الزامی در توجه کامل به جزییات دیده نمیشود.
دومین فرق تعزیه و سینما در نوع بیان آن است . در تعزیه گفتگوها به صورت شعر درآورده شده است و برای افزودن بر وجه حماسی و احساسی از شعر استفاده میشود تا مخاطب را به جنبه لطافت روحی حماسه عاشورا رهنمون کند . حال آنکه در سینما برای ادای واقعیت باید آن را به صورت دیالوگ و پرهیز از شعارزدگی و به دور از احساسات بیان کرد. در سینما حتی برای اجرای جملات عاشقانه و احساسی ، باید کاملا واقع گرایانه و رئال عمل کرد.
این فرق تعزیه با سینما از آنجا مهم میشود که ، مخاطب تمام داستان و صحنه پردازی ها و دیالوگ ها را واقعیت مسلم تاریخ انگاشته و آن را مرجعی برای استنادات تاریخی خود قرار میدهد. اصلا یکی از خصلت هایی که باعث میشود سینما بیش از سایر هنرها مورد توجه قرار میگیرد ، همین خصلت تاریخ سازی آن است. حال فرض کنید که مخاطبی که از اسلام وحوادث آن آگاه نیست چه برداشتی از قیام عاشورا خواهد داشت؟! برای مثال نگاه کنید به سریال مختارنامه . اگر کسی با توجه به اینکه هیچ ذهنیتی و شناختی نسبت به واقعه مختار نداشته باشد و فقط و فقط سریال مختارنامه را دیده باشد ، آنگاه تصور و ذهنیت تاریخی او درباره مختار چه خواهد بود؟ قطعا باید بگوییم که سریال مختارنامه در تصورات تاریخی مردم اثرگذار خواهد بود و آن را به عنوان یک واقعیت مسلم تاریخی قبول خواهند کرد و تمام سریال با تمام جزییاتش را به عنوان تاریخ میپذیرد و با این حساب دیگر مخاطب زحمت تحقیق و تحلیل تاریخ را با توجه به منابع معتبر تاریخی را به خود نخواهد داد. اینجاست که باید سینما در حوزه تاریخ حساب شده قدم بردارد و باید به متن صحیح تاریخ وفادار بماند
سومین واقعیتی که نباید از کنار آن گذشت این است که حتی در تعزیه هم تمثال ائمه (ع) نمایش داده نمیشود و معمولا روی صورت شان پارچه ای سفید قرار میدهند. در سینما این نشان ندادن صورت بسیار بیشتر مورد تاکید است. این نشان ندادن از آنجا مهم است که قیام عاشورا نه فقط یک واقعیت تاریخی ست ، بلکه یک واقعه مقدس نزد تمام شیعیان است.
و در این زمینه نظرتان را جلب میکنم به صحبت مفسر بزرگ قرآن کریم علامه جوادی آملی حفظه الله:
حکیم متأله و مرجع عالی قدر حضرت آیت الله جوادی آملی نظر متفاوتی در این رابطه ارائه فرمودند این فقیه متأله می فرماید:
«اگر ما بتوانیم به لطف الهی از بازی و سرگرمی صرف به هنر برسیم آنگاه نشان دادن صورتها هیچ مانعی ندارد، اصل مطلب این است که تعزیهخوانها نمازشبخوان بودند گاهی هم بچهها را میآوردند اینها دعا میخواندند یا آب میآوردند اینها دم میزدند من خودم در دوران کودکی دیدم، اگر هنر باشد نه بازی و لهو لعب، نمازش اول وقت باشد، دیگر وقتی گریم بکند نماز نخواند یا غسل نکند این شخص نمیتواند پیغمبر یا امام حسین را نشان بدهد. آنها همیشه اهل نماز و روزه و نماز شب بودند. اگر هنر باشد هیچ منعی نیست که پیغمبر یا امام را نشان بدهند چه اینکه سالیان متمادی نشان میدادند. اما وقتی فرد بینمازی، بخواهد به صورت قمربنیهاشم در بیاید این هتک است. با بدن پاک باشد بیروزه نباشد اهل روزه باشد اهل نماز باشد آن وقت نشان دادن چهره هیچ منعی ندارد».
خلاصه اینکه فرقی میان پیامبر خاتم صل الله علیه و آله و سایر پیامبران الهی از این لحاظ وجود ندارد اگر نشان دادن تصویر پیامبران هتک حرمت باشد قطعا حرام است و نباید نشان داده شود؛ طبق فرمایش آیت الله جوادی آملی اگر بازیگری که نقش پیامبری را بازی می کند اهل نماز و نماز شب و مناجات باشد هتک حرمت نبوده و اشکالی ندارد.
با عرض سلام و خدا قوت.
نقد شما صحیح است و برخیها از همین طریق است که دین را میآموزند و چنانچه گمراه شوند جناب فیلمساز و گروهش مسئول هستند.
نظر جناب مهرجویی در مورد تعزیه که شما در ابتدا (بدون نامش آوردهاید) هیچ وجهی ندارد. بنده خودم در خیلی از اوقات دیدهام که شبیهخوانان چهره خود را میپوشانند. مثلاً یکی از تعریهخوانهای درجۀ یک کشورمان علاءالدین قاسمی از همولایتی های ما در طالقان است. او با چهره و صدای خوش، نمونهای خوب از این هنر سنتی است که در سریال شب دهم/ حسن فتحی هم تعزیه خوانده است چنانکه در خیلی از کشورهای جهان. او بسیاری از این آداب را رعایت میکند.
یکی از تفاوت های هنر قدیم و هنر امروز آن است که هنرمندان قدیم، ابتدا درون خود را صیقلی میکردند و صفا میدادند و بعد به هنر روی می آوردند. ولی امروزیها باطن را رها کردهاند و به ظاهر صرف بسنده میکنند. مانند گردوهایی پوک که از مغز خالی است. لذا خداوند به آنها توفیق خدمت در راه دینش را نمیدهد.
سازندگان رستاخیز گمان کردهاند که مردم ایران نیز مانند سایر نقاط جهان با دین خود آشنا نیستند و باید به فیلم آنها تأسی کنند. به قول سیدمرتضی آوینی "فرهنگ مردمان کشورمان شفاهی است". و خدا را شکر که عمدۀ این تعلیمات به فرهنگ عاشورا بازمیگردد و حنای این فیلمسازان لااقل در این خصوص رنگی ندارد.